مامان و بابا تمام این سالا یه کاری کردن که وقتی نیستن,برادرام مث قحطی زده ها شروع میکنن به پختن غذاهای جدید و خلاقانه و چرب و پرادویه تا عقده ی تمام غذاهای رژیمی و بی مزه ی بیمارستانی و هویجی این سالهای مامانو دربیارن.
اون یکی که با خروج مامان 20 کیلو کالباس و سوسیس تو یخچال پر میکنه و روزی 20 وعده,صبح و شب و کله سحر و بوق سگ بوی روغن راه می اندازه تا عقده هاشو وا کنه.
من؟ هنوزم که هنوزه جلو مغازه ها وایمیسم و جبران تمام اردوهایی که بچه ها چیس و پفک و لواشک داشتن و من لقمه نون و پنیر درمیاوردم،هله هوله میخرم و هنوووووز سیر نمیشم.
ولی بااااااااز نمیخوان باور کنن روش تربیتی شون غلط بوده و عقده ای بار آوردن و محرومیتهای الکی برامون بریدن.
بازم وقتی برمیگردن،همون برنجِ شفته ی پلوپز داریم با مرغ ساده یا قیمه ی همیشگی.
درباره این سایت